• علمی و دانشگاهی
  • سلامت و پزشکی
  • فرهنگ و هنر
  • اجتماعی
  • گردشگری
  • اقتصادی
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
منو
  • علمی و دانشگاهی
  • سلامت و پزشکی
  • فرهنگ و هنر
  • اجتماعی
  • گردشگری
  • اقتصادی
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
جستجو
بستن
دیدار استاندار همدان با خانواده شهید شکرائیان
۱۴۰۰/۰۸/۱۰
آیت الله فاضلیان تعهدی خاص نسبت به شریعت داشت
۱۴۰۰/۰۸/۱۰

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

۱۴۰۰/۰۸/۱۰
Categories
  • اجتماعی
  • خبر ویژه2
  • سلامت و پزشکی
Tags

 

از دغدغه‌های کادر درمان تا آرزوهایی که به دیوار خاطرات کرونایی می‌ماند.

به گزارش همدان فرهیخته؛ هوای نفس کشیدن این روزهای کادر درمان زیر آن ماسک و شیلد و لباس‌هایی که برای محافظت از جانشان به تن کرده‌اند کم شده، راستش را بخواهی به گمانم هوای آسمان دلشان هم ابری است، خستگی از حدود ۲سال مبارزه نفسگیر با این بیماری و ویروس ناشناخته و سردرگمی از روندی که نمی‌دانند تا چند روز یا چند هفته یا چندماه دیگر به طول خواهد انجامید، خسته می‌کند آدم را از ادامه دادن اگرچه آنها هنوز سرپا هستند، کم نیاورده‌اند، نشکسته‌اند اما دلتنگ و ملول شده‌اند، بیشتر از من و تو  که دو بهار را و تحویل سال نو را درک نکردیم، تابستان را با هول و هراس سر کردیم و از مهرماه صدای زنگ مدرسه نشنیدیم و گاه شاهد سرمای غم عزیزان و از دست رفتگان کرونایی شدیم دلتنگ شده‌اند.

آخر آنها علت بیشتری برای دلتنگی دارند چون نمی‌دانند هر بار که به دیدن خانواده می‌روند ناقل بیماری هستند یا دلشوره انتقال ویروس در وجودشان تمام شده، چون گاه شاهد بیمار شدن یا حتی فوت همکارانشان هستند حتی همین که هر روز به تعداد مبتلایان بیماری افزوده می‌شود و مجبور خواهند بود صحنه‌های دلخراش دیگری از درد کشیلدن آدم‌ها ببینند غم و غصه‌شان را بیشتر می‌کند.

نفس زندگی در هر بیمار که به شماره می‌افتد با سلول سلول جانشان اضطراب و درد او را لمس می‌کنند، هر بیماری که در بیمارستان اضافه می‌شود غصه ظرفیت‌ تجهیزات و توان پرسنل، قلبشان را به درد می‌آورد، بیشتر از هرکسی در این دنیا درک کردند کرونا چیست و چه میزان عمق ناراحتی افراد را بالاتر برده است؟ با این حال هنوز هستند، هنوز در خط مقدم می‌جنگند و هنوز ما چشم در چشمشان که می‌شویم لبخند ارزانی‌مان می‌دارند.

من امروز پای صحبت دو تن از کادر درمان نشستم تا ببینم پشت این لبخند و آن نگاه‌های معنادارشان چیست؟ بیا هم‌داستان شویم و قصه این روزهای زندگی با کرونا را از زبان یک پرستار و کمک‌پرستار بشنویم.

مجید محمودی هستم کارشناس پرستاری، در سال ۶۸ وارد دانشگاه علوم پزشکی شدم و پس از گذران دوره‌ها و طرح‌های دانشجویی وارد حرفه شریف پرستاری گردیدم در حقیقت حالا حدود ۳۰سال است در این سیستم مشغول خدمت هستم.

در این سال‌ها در بخش‌های داخلی، دیالیز، پیوند کلیه، جراحی، اورولوژی و اورژانس مشغول خدمت بوده و همچنین در موقعیت سوپروایزر و مدیر خدمات پرستاری (مترون) بیمارستان‌های خصوصی و دولتی نیز ایفای نقش و وظیفه کرده‌ام.

**روزهای نخست شیوع کرونا

روزهای اول شیوع کرونا در چین، در ایران و در بین همکاران ما نیز تکاپویی به جریان افتاد و اظهار نظرهای مختلفی هم مطرح شد، خوب آن روزها هیچکس انتظار نداشت موارد مثبت این بیماری در کشور نیز مشاهده شود اما خبرها از قم به همه کشور و دنیا از بروز موارد مثبت در شهر قم مخابره شد و اضطراب و استرسی از این رویداد بین همه مردم و به طبع بین کادر درمان اشاعه یافت که اتفاقاتی مثل احتکار ماسک در روزهای نخست و کم شدن تجهیزات فردی برای عموم مردم و جیره‌بندی شدن آن در برخی مراکز درمانی به این نگرانی‌ها دامن می‌زد.

**تجربه بحران‌های گذشته به کمکمان آمد

اگرچه در روزهای نخست به دلیل غیرمترقبه بودن شیوع این بیماری دستپاچگی‌ها و مشکلاتی وجود داشت اما من بحران‌های مختلف و مشابهی نظیر سال‌های جنگ، بمباران شیمیایی حلبچه، سیل، زلزله و … را در کشور تجربه کرده بودم، وحشت فراگیر بین کارکنان نبود اما روزهای بی استرسی نمی‌گذراندیم، شکر خدا با تدبیر مدیران در برخی نقاط با تهیه گان، ماسک، شیلد و وسایل حفاظت فردی کمی از بار نگرانی‌ها کاسته شد و رفته رفته با مدیریت این شرایط، وضعیت روحی و فکری مردم و کادر درمان بهتر شد.

کم کم غربالگری‌ها و جداسازی بیماران کرونایی از دیگر بخش‌های بیمارستان فضای بهتری را در روند کنترل بیماری و بهبود روحیه کارکنان ایجاد کرد، رفته رفته اطلاع‌رسانی از نحوه شیوع و مسائل مربوط به کنترل این فضا توسط سازمان بهداشت جهانی و مسئولین کشور بیشتر شد و مردم هم با ابعاد مختلف نحوه حمایت از کادر درمان آشنا شدند.

** همه بیماران را به یک چشم دیدیم

مواجهه ما با مبتلایان این بیماری از همان روزهای اول با پیش‌بینی این شرایط همراه بود، چون محل کار بنده اورژانس بود و در این فضا اصل بر ابتلای مراجعین است مگر اینکه خلاف آن به اثبات برسد، در ادامه روند شیوع بیماران بسیاری با علائم کرونا به اورژانس مراجعه کردند که برخی به سلامت به منزل بازگشتند و برخی دیگر در چندین مورد لوله‌گذاری و CPR روی بیمار انجام شد البته این موارد عمدتا دارای بیماری زمینه‌ای قلبی یا ریوی بودند اما در هر صورت ما بیماران را به یک چشم می‌دیدیم و ارائه خدمت می‌کردیم.

**تلخ و شیرین خاطرات روزهای کرونایی درهم بود

معمولا در این دوران و این بیماری با این شیوع و مرگ و میر، خاطرات شیرین کمترند جز در مواردی که بیمار بهبود می‌یابد و در این بین شیطنت‌ها و شوخی‌های همکاران فضای کار را تغییر می‌دهد البته تلخ و شیرین خاطرات روزهای کرونایی درهم بود و بیشترین حلاوت این روزها با آرزوی ریشه کن شدن این ویروس گذشت.

اما یکی از خاطرات تلح این‌روزها این بود که خانمی حدودا ۵۰ ساله که ساکن یکی از مراکز نگهداری بهزیستی بود با مسمویت جزئی به صورت هوشیار به اورژانس منتقل شد و پذیرش اولیه صورت گرفت ولی در حین درمان و مدت زمانی که در اورژانس بود دچار کاهش(اکسیژن خون) شد که بلافاصله لوله‌گذاری داخل ریه و اقدامات مربوطه انجام شد اما متأسفانه در شیفت بعدی اعلام شد که نتیجه اقدامات احیاء بر بیمار بی‌اثر بوده و فوت شده است، برای ما که تلاشمان در جهت زندگی است فوت یک نفر هم خیلی زیاد است.

**تحویل سال امسال مثل هرسال نبود

نخستین سال نوی کرونایی از راه رسیده بود و هر روز منتظر بودیم که این ویروس کنترل شود و با حال نو وارد سال جدید شویم اما خوب تحویل سال جدید با توجه به شروع قرنطینه، رنگ و بویی از رونق و نوای سال‌های گذشته نداشت، اگرچه پرستاران و کادر درمان طی سال‌های گذشته حتی در ایام نوروز هم شیفت‌بندی و حضور در بیمارستان داشتند اما در خانه و در ساعات غیرشیفت، لذت کنار هم بودن و رونق دید و بازدیدهای عید خستگی را از جانشان به در می‌کرد که متأسفانه در این دو سال کرونا این دلخوشی‌های کوچک را از پرستاران و کادر درمان دور کرد و ما در بیمارستان کنار هم بودیم و در غیر زمان شیفت مثل دیگر هم‌وطنان در خانه می‌ماندیم، گرچه امیدوار بودیم گذر از این روزها با اتفاقی مبارک در رفع این ویروس منحوس رقم بخورد.

**این روزها کنار هم بودن یعنی هوای هم را داشته باشیم

خوب حالا کرونا دو ماهی هست که میهمان ماست، توصیه اینجانب بعد از حدود ۲۱ ماه درگیری با بیماری به مردم همچنان رعایت پر.تکل‌های بهداشتی، شستن مداوم دست‌ها، استفاده از ماسک و دستکش و کاهش ترددها و تجمع‌هاست، این روزها همدلی و کنار هم بودن معنای تازه‌ای به خود گرفته و تعبیر هوای هم را داشتن و جدی گرفتن مرگ و میر در اثر شیوع این ویروس را دارد پس توصیه‌های کارشناسان و متخصصین امر را در رعایت پروتکل‌های بهداشتی جدی بگیریم.

و سخن پایانی‌ام برای همه آرزوی سلامتی و تندرستی است به ویژه برای مردم خوب کشورم و در رأس آنها خدمتگزاران مردم بالاخص همکاران کادر درمان در همه دنیا.

**کمک پرستاری عشق است اما کمتر دیده می‌شود

راه گفتگو را ادامه دادیم و به سراغ یکی دیگر از کارکنان کادر درمان رفتیم که زحمتشان بسیار است اما غالبا کمتر دیده می‌شوند و کمتر سخن از زحمات و تلاششان به میان می‌آید.

افشین اسدی، ۲۹ساله و کمک پرستار بیمارستان بعثت است، جوان و پرآرزوست اما همه آرزوهایش را در لباس خدمتی که به تن دارد خلاصه کرده است.

از او هم که جوان است و شاید تجربه کمتری دارد از خاطرات و تجارب روزهای کرونایی‌اش پرسیدم:

نزدیک به پنج سال هست که در لباس کمک پرستار در خدمت مردم هستم و توفیق خدمت در این حرفه مقدس را دارم و در حال حاضر در بخش اورژانس (بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی بعثت) مشغول به کار هستم.

**کرونا وسط برنامه‌ریزی‌های سال نو پا به زندگی‌هایمان گذاشت

روزهایی که کرونا برای اولین بار وارد کشور ما شد همه دوستان و همکاران ما در حالی با این معضل روبرو شدند که داشتند برای تعطیلات عید نوروز برنامه ریزی می‌کردند که متاسفانه همه برنامه ها بهم ریخت و همکاران ما با همتی مضاعف و تلاشی بیش از پیش به مقابله با این ویروس رفتند، چاره‌ای نبود باید می‌ماندیم و می‌جنگیدیم تا سال نو به خانه دلمان بیاید.

البته شرایط این چنینی با توجه بخش محل کار ما زیاد اتفاق می افتد و به قولی ما همواره در آماده‌باش اورژانسی هستیم اما این هماورد ناشناخته همت و توان و شرایط تازه‌ای می‌خواست تا از میدان به در شود.

بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی بعثت از همان ابتدا به‌عنوان مرکز تخصصی اطفال برای پذیرش اطفال مبتلا به این بیماری انتخاب شده بود و در روزهای بعد هم شاهد پذیرش افراد بزرگسالی بودیم که متاسفانه مبتلا به این بیماری شده بودند.

شکرخدا در مقابله با این بیماری  همکاران عزیز ما با توجه به حرفه ‌شان از نظر روحی و روانی در سطح آمادگی بالایی هستند البته از نظر تجهیزات بالاخره همیشه کمبودهایی وجود دارد و این کمبودها را نه می‌توان کتمان کرد و نه توجیه؛ که امیدوارم با همت مسوولان و کمک‌های خیرین این نیازها هم مرتفع شود.

**زلزله کرمانشاه محک آزمون و تجربه همدلی بود

خاطرم هست که در زلزله کرمانشاه، (سرپل ذهاب) باتوجه به اینکه استان ما استان معین کرمانشاه بود و مرکزبعثت هم مرکز تخصصی ترومای استان بود بارها و بارها در ساعات مختلف از شبانه روز بیماران از کرمانشاه توسط اتوبوس و آمبولانس به همدان اعزام می‌شدند و همکاران ما به‌خصوص کمک پرستاران که تعداد زیادی از آنها هم مثل همیشه به‌صورت داوطلبانه برای کمک آمده بودند، با جان و دل پذیرای این عزیزان بودند، چون کمک پرستاران با حداقل امتیازات مشغول کار هستند و بسیاری از آنها داوطلبانه در بحران‌ها حضور می‌یابند.

**جانانه در میدان ماندیم، شانه خالی نکردیم

هفته های اول شیوع کرونا میشنیدم که در برخی فضاها گفته می‌شد کادر درمان در برخی نقاط در روزهای کرونایی استعفا دادند اما حقیقتا در بین همکاران ما در بیمارستان بعثت چنین اتفاقی هرگز رخ نداد، همکاران ما با علم به مشکلات این حرفه وارد کار شدند و دقیقا مصداق بارز این شعر هستن که می‌گوید:

سیصد گل سرخ؛ یک گل نصرانی…

ما را ز سر بریده میترسانی؟

ما گر ز سر بریده میترسیدیم؛ در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

در محفل عاشقان، خوشا رقصیدن…

دامن ز بساطِ عافیت برچیدن

** نقطه شیرین خاطرات ما، منفی بودن تست‌ها بود

شغل ما پر از خاطرات تلخ و شیرین است اما شیرین‌ترین خاطره و یا خبری که من در بیمارستان بعثت شنیدم این بود که یکی از همکاران ما که در بخش آی سی یو اطفال مشغول به‌کار هستن یک روز به بنده گفتند خدا رو شکر امروز پاسخ تست‌های اکثر بیماران مشکوک به کرونا در بخش ما منفی شد و با حال عمومی خوب ترخیص شدند.

و متاسفانه خاطرات تلخ ما هم بیشتر به از دست دادن عزیزی از یک خانواده باز‌می‌گردد که حالا یا پدر یا مادر و یا فرزند خانواده است که من در دفتر ذهن خود ترجیح می‌دهم همه این روزها را با همان خاطرات شیرین ثبت و ضبط کنم و کمتر خاطرات تلخ را به ذهن بسپارم.

**در اولین عید کرونایی، تلفنی سال را کنار خانواده تحویل کردیم  

تحویل سال نخستین نوروز کرونایی و امسال مثل سال‌های قبل نبود، من در خانه و کنار خانواده نبودم و تلفنی سال را کنار خانواده تحویل کردیم، به دیگر اقوام و دوستان هم از طریق تماس تلفنی سال نو را تبریک گفتم و همین شد سال نو و حال نو.

ما حالا دو سال است تعطیلات و عید و .. برایمان تفاوتی ندارد چون ویروس ناشناخته کرونا هنوز بر زندگیهایمان سایه انداخته و انتظار هیچ عیدی مثل عید رفتن کرونا را نداریم.

حرف آخر…

حرف های ناگفته بسیارند اما من خواهشی کوچک از مسئولین بهداشت و درمان دارم و توصیه‌ای کوچکتر به مردم؛

نخست اینکه نیروهای شرکتی شاغل در مراکز درمانی بخصوص کمک پرستاران برای ادامه حضور در بحران‌ها نیاز به سرو سامانی جدی دارند بنابراین باید از این وضعیت نابسامان نجات پیدا کنند و شغل کمک پرستاری هم در زمره مشاغل حاکمیتی وزارت بهداشت قرار بگیرد چون این شغل همه مولفه‌های یک شغل حاکمیتی را داراست اما در رسته مشاغل دولتی و حاکمیتی نیست و از کمترین امتیازات برخوردار است بنابراین از مسئولین تقاضا دارم برای تداوم انگیزه در نیروهایی که کمتر از همه اقشار درمانی دیده می‌شوند تدبیری بیاندیشند.

و از مردم کشورم درخواست می‌کنم این روزها کمی بیشتر حواسمان به عزیزانمان باشد علی الخصوص بچه‌ها و سالمندان و افرادی که دچار بیماری زمینه‌ای هستند که جزو گروه های های پرخطر یا در معرض خطر ابتلا به این بیماری محسوب می‌شوند.

*دیر یا زود قصه کرونا هم به پایان می‌رسد، تلخی داشت اما دلهایمان را هم به هم نزدیکتر کرد، ما را بیش از پیش قدردان دوستی‌ها و داشته‌هامان کرد، بیا به هم قول بدهیم به خاطر سلامت خود و عزیزانمان، این روزها بیشتر مراقب حال یکدیگر باشیم و باری بر دوش کادر درمان نشویم، بیا قول بدهیم از روزهای بودن با کرونا خاطرات تلخ نسازیم، بیا امروز قدر زحمات آنها که برای ما جان بر کف هستند را بدانیم. / انتهای پیام

 

گزارش: زهرا بیگدلو

admin1

سردبیر

Share
0

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

              پایگاه خبری همدان فرهیخته

Facebook-f
Twitter
Instagram
Telegram
Eaparat

پیوندها

استانداری همدان
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان
اداره کل تبلیغات اسلامی همدان
خانه مطبوعات

اطلاعات تماس

ایمیل : info@hamedanfarhikhteh.ir
تلفن: 34281598-081

آدرس: همدان خیابان پاستور کوچه پاستور پلاک 42

اشتراک خبرنامه