دستانی که معجزه میآفرینند و زندگی میبخشند
به گزارش همدان فرهیخته؛ دکتر فاطمه شیرانی از دوستان خوب ما که پیشتر لباس سپید پرستاری به تن داشت و حالا در عرصه دیگری از حوزه بهداشت و درمان مشغول خدمت است با من تماس گرفت.
اگرچه مؤسس نخستین خانه نوجوان کشور است و حالا در تهران ساکن است اما از پیگیری امور بهداشت و درمان در استان زادگاهش غافل نیست.
گفت خبری از یک معجزه دارد که بر خود وظیفه میداند در کنار همه اخبار سیاه و خاکستری کرونایی منتشر کند و از ایثار یک پزشک زنان در همدان بگوید، پزشکی که تعهدش به بیمار به حدی بوده که خودش بعد از آن عمل جراحی سخت و سنگین از شدت استرس و فشار کار بستری شده است.
نام و نشان پزشک ر ا گرفتم و به سراغش رفتم، تا شرح ما وقع را از زبان خودش بشنوم و بازگو کنم.
دکتر مهرانگیز زمانی بناب؛ یکی از متخصصان زنان و زایمان و فلوشیپ سرطانشناسی زنان (انکولوژی) و متخصص زنان و زایمان در همدان است که ویژگی خاصی دارد، او عملهایی را میپذیرد که سایر پزشکان آن را قبول نمیکنند و بیمار مجبور میشود برای انجام آن به پایتخت مراجعه کند، میگوید «وقتی میتوان این عمل را در شهر خود بیمار انجام داد، چرا باید هزینه دیگری بر او تحمیل شود؟ نمیخواهم بیمار ضرر کند».
گاهی ساعتها شبزندهداری و بیخوابی در نجات جان یک بیمار، توانی برای این پزشک باقی نمیگذارد و میشود روزی به خاطر فشار در بستر بیماری بیافتد و چند روزی نای ایستادن و انجام کارهای روزمره را هم داشته باشد، اما اینها باعث نمیشود از طبابت دست بکشد.
بیماران زیادی از شهرهای مختلف به او مراجعه میکنند، گاهی پزشکانی از عمل جراحی برخی از بیماران سرباز میزنند و به آنها پیشنهاد میدهند راهی پایتخت شوند آن هم با هزینههای هنگفت، اما او به واسطه تخصص و توانمندی، این بیماران را در همین شهر پذیرا میشود و سعی میکند در حد توانش کمک کند تا با کمترین هزینه و نزد یک پزشک کاربلد کارشان انجام شود و بهبود یابند.
** خانم دکتر ممنون که پذیرفتید در خدمت شما باشیم، از حال و اوضاعتان چه خبر؟
خواهش میکنم ممنون از اینکه جویای حالم بودید، خدا را شکر خوبم. تنها یک ناراحتی کوچک بود که رفع شد، آن هم به خاطر فشار کار، الان خوب هستم و خوشبختانه در بیمارستان دولتی فاطمیه و خصوصی بیمارستان بوعلی و مطهری فعالیت دارم و به کارم هم میرسم.
** از آن اتفاق و عملی جراحی بگویید.
راستش، یکی از اساتید و همکارانم رحم بیماری را ۱۰ روز پیش از مراجعه به مطبم، به خاطر بیماریی که داشت درآورده بود و بعد از این عمل جراحی، بیمار دچار خونریزی شدیدی شده بود. گاهی مواقع بیمارانی که چند بار عمل میشوند، بخیههایشان سخت جوش میخورد و دچار مشکل میشوند و این بیمار هم به خاطر ماهیت چند بار عمل دچار خونریزی شده بود.
ما بیمار را بستری کردیم و خونریزی قطع شد، روز بعد اتک زد که اتک اول جواب داد و در اتک دوم به اتاق عمل بردیم و بدون اینکه شکم را باز کنیم، از ناحیه واژن به بخیهها دسترسی پیدا کردیم که کار سختی هم بود. بخیه را انجام دادیم و خوشبختانه فرایند به خوبی پیش رفت و چون کار سختی بود و طولانی، فشار بر من غالب شد و چند روزی ناراحتی پیدا کردم و بستری شدم.
بالاخره گذشت و من هم خوب شدم.در زمان استراحتم مجبور شدم به پزشک قبلی بیمار بگویم که ویزیتهای بعدی او را انجام دهد که ایشان نیز با سعه صدر پذیرفت و البته بیمار متعلق به ایشان بود. بعد از بهبودیام، هر دو یعنی بیمار و پزشک معالج هر دو به مطب آمدند و قدردان کارم بودند، هرچند انتظار نداشتم و من تنها به وظیفهام عمل کرده بودم. در چنین مواقعی برخی پزشکان به سختی قبول میکنند که بیمار پزشک دیگری را درمان کند، اما من اینطور نیستم و هرچه در توان باشد را به کار میگیرم تا یک بیماری بیشتر زجر نکشد و زودتر بهبود یابد.
** چه تعریفی از حرفه پزشکی دارید؟
وقتی مدرک پزشکی میگیری و سوگندنامه را قرائت میکنی در واقع متعهد میشوی که تمام منافع خود را بر بیمار مقدم ندانی، یعنی اگر منفعت من در استراحت و مال اندوزی و رها شدن است، آنها را بر خود حرام بدانم و تنها منفعت بیمار را در نظر بگیرم.
در قدیم اگر مادری سر زایمان از بین میرفت میگفتند «آل برده است» اما امروز در یک مدت زمان مرگزا تشنج، علائم پره اکلامپسی و نیز با همه نوع خطر یک سالم میآورند و دو سالم میخواهند و ما بارها برای اینکه تعهد خود را به جا آوریم، بیدار بودنها را داریم و گاهی هم دچار مشکلات حاد ناگهانی و گذرا میشویم که نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. بیمار اخیر هم به این شکل بود که خونریزی شدیدی پیدا کرده بود و مدیریت این وضعیت خیلی سخت بود که خوشبختانه به خیر گذشت و نجات یافت.
**کمترین تعرفه و بالاترین درجه ایثار در بین پزشکان ایرانی است
کاری که ما پزشکان میکنیم وظیفه است و چیزی خارج از آن نمیتواند باشد، ما ابتدا و فارغ از هر چیزی نان این وظیفه را میخوریم ولو خیلی اندک باشد، چون در حال حاضر ویزیت یک فوق تخصص در ایران اگر خیلی بالا باشد سه یا چهار دلار است درحالی که در نقاط دیگر تا ۷۰ دلار و بالا میگیرند. با این صحبتها میخواهم این را بگویم که با کمترین تعرفه اما متعهدترین پزشکان را در کشور داریم.
هجمهها بالاست و صحبتها در مورد حرفه پزشکی بسیار، اما واقعا پزشکان ما متعهدترین پزشکان دنیا هستند. میگویند اگر میخواهی جامعهای را بالا ببری بزرگان و فرهیختگان آن را بالا ببر و اگر میخواهی جامعهای را پایین بیاوری بزرگان و فرهیختگان آن را پایین بیاور، امروز در کشور هجمهها به برخی از حرفههای مقدس موج میزند، هرچند کرونا باعث شد فرآیند تغییر یابد و معلوم شود قشری که ایثار میکند چه کسانی هستند، در این کرونا با شرایطی مواجه شدیم که برخی پدر و مادرها بیمار خود را در بیمارستان رها کردند اما پرستاران و پزشکلان ما ایستادند و به آنها رسیدگی کردند.
** به نظرتان نقطه قوت کار شما در چیست؟
با خودم عهدی بستهام که باید به آن عمل کنم؛ من عملهایی را میپذیرم که پزشکی آن را نمیپذیرد و بیمار مجبور است به تهران مراجعه کند، یا پزشک به بیمار هزینه بالایی پیشنهاد داده که از عهدهاش خارج بوده است. این بیماران را در بیمارستان دولتی یا خصوصی عمل میکنم. در بیمارستان دولتی جراحی دست رزیدنت است و من هم نظارت دارم اما در بیمارستان خصوصی خود صفر تا صد جراحی را انجام میدهم. اگر انجام ندهم بیمار ضرر میکند و نمیخواهم این طور باشد.
** میشود بفرمایید کدام عملهای جراحی را انجام میدهید؟
بیشتر درآوردن رحمها، غدهها، کیستهایی که جراحی سخت و دشوار دارند، کنسر بدخیم، تومورهای تخمدان، تومورهای واژن، رحم و مواردی از این دست. البته در موضوع عملهای نازایی و زایمان را برای اینکه از تعداد بالای عملهای کنسر، روحم آزرده نشود، میپذیرم. در حوزه نازایی هم بد کار نکردهام و شیوههای مختص خودم را دارم.
حاصل ازدواج ما دو فرزند بوده که یکی از آنها هم دانشجوی رشته پزشکی است؛ در این سالها گاهی سختی کار ما باعث میشد که احساس کنم، روزی فرزندانم از کار ما زده میشوند و هیچگاه به سراغ حرفه پزشکی نمیروند اما آنها نیز به مرور زیبایی و قداست این حرفه پی بردند.
** به عنوان صحبت پایانی، چه جایی از خداوند به خاطر این حرفه خود، شکرگزاری کردید؟
لحظه به لحظه. اولین بار زمانی از خداوند به خاطر این راه شاکر شدم که باعث نجات جان یک جانباز شدم که قلبش ایتک میزد، سالها پیش کاورز بخش قلب بودم و من این بیمار را شک میدادم که گاهی برمیگشت و گاهی میرفت. مدام به فاصله ۱۰ دقیقه برمیگشت و بار دیگر بدحال میشد تا اینکه به جایی او را رساندم که با هلیکوپتر صحرایی به تبریز اعزام شد و با آنژیو لخته برطرف و بیمار زنده ماند. آن زمان اعزام هلیکوپتر صحرایی باب نبود اما رئیس دانشگاه این را درخواست کرد و بیمار را اعزام کردند.
حاصل کارم باعث نجات یک مرد ۳۰ و چند ساله با بچههای قدم و نیم قد و همسری شد که گوشهای از بیمارستان چادر خود را بر سر کشیده بود و مدام گریه میکرد. آن روز هم شب را تا صبح بر بالین بیمار بودم و به او رسیدگی میکردم که سه روز وضعیتی مانند مراقبت از بیماری که تعریف کردم، پیدا کردم و حالم بد شد. اما خیلی مهم نبود و آن زمان هم بسیار خوشحال بودم و مدام فکر میکردم این کارم باعث نجات یک نفر شده است. خدا را هر لحظه شکر میکنم راهی را که انتخاب کردهام که صحنههای زیبایی دارد و با هیچ چیز آن را معاوضه نمیکنم.
گفتگوی ما اینجا به پایان رسید اما حلاوت آن تا ساعتها در جانم بود و مدام در قلب و ذهنم تحسین میکردم زنی را که چنین الگوی سخت اما لطیف و پرمهر ایثار و تلاش است.
در بین همه اخبار پر استرس این روزها از حوزه بهداشت و درمان، ظهور چنین اتفاقاتی و وجود چنین پزشکانی که خالصانه و عاشقانه به نجات جان آدمی میاندیشند و جز آن دغدغهای در سر ندارند به من این باور و امید را میچشاند که هنوز دنیا زیباییهای خود را دارد و هنوز میتوان جهان را به جای بهتری برای زندگی کردن بدل کرد.
ایمیل : info@hamedanfarhikhteh.ir
تلفن: 34281598-081
آدرس: همدان خیابان پاستور کوچه پاستور پلاک 42